سلام آقای کانیدا. امیدوارم صرف نظر از نتیجه که به نوعی تعبیر بازنده یا برنده بودن را دارد، در یک بازی برد برد باشید که لازمه اش برد اخلاق است. آقای کاندیدا می دانید برای مردم چه چیزی مهم است و چه امری صلاح؟ خطوط قرمز چیست؟ آیا تعریف و دیدی نسبت به این واژه ها که خط مشی شما و مردم را تعیین می کند قائل هستید؟ پس سوال من این است که تعریف شما چیست و تا چه حدی پیش می روید؟ بگذارید من بگویم.
من نه براندازم نه به دنبال رفورم و نه از طرفی پای بند بی حرف و حساب. من محیطم را می بینم و کشورم را. کشور من وارث تمدنی است که در زمین پادشاهی می کرد. وارث تمدن سربلندی که در آن دوران وحشی گری بشر، پرونده ای پاک از غارت و تاراج و بت پرستی و برده داری دارد. وارث تمدنی که به سرزمین ها تمدن هدیه داد. آیا منشور حقوق بشر را مطالعه نموده اید؟ منشوری که در ایرانمان نگهداری نمی شود. قطعا خوانده اید. این منشور در دنیا که هیچ، آیا در کشور عزیزمان رعایت می شود؟ منشوری که از آزادی اندیشه و بیان و آئین خبر می دهد. چرا نباید پرچم دار حقوق بشر در دنیا کشور من باشد و ابهت آن روزها کجا رفت؟ کشوری که آباد بود و وصیت نامه داریوش سفارش به ادامه آبادانی اش می کرد. دست به دست پادشاهان و حکمرانان گشت تا محل تاخت و تاز شد که شاعر دلسوخته در آن روزها گفت "افسوس که این مزرعه را آب گرفته/ دهقان مصیبت زده را خواب گرفته". سرزمینی که گاهی دست فتحعلی شاه بود که به قمارش دهد یا شاه سلطان حسین که به خرافه اش بفروشد و زمانی دست کریم خان که به فرهنگ مردمش برسد و زمانی دست امیرکبیر که دست متجاوز را کوتاه کند. آقای کاندیدا شما وارث فرد قبل از خود نیستید. شما وارث افراد بزرگی هستید به قدمت یک تمدن. کشوری که گفتگوی تمدن ها را تقدیم دنیا کرد و متاسفانه خودش هم باز پسش گرفت.
آقای کاندیدا! امیرکبیر گفت اگر در گوشه ای از سرزمین من فردی در اثر جهل بمیرد مسئول مرگش من هستم که بر اریکه قدرتم. حتی اگر او را به جهلش آگاه کرده باشم. اشاره دارم به روزی که امیرکبیر گریه کرد. آقای کاندیدا من نه قول می خواهم نه جواب. سوال دارم که چه بر سر کسانی که به جرم نظر مخالف در زندان افتادند آمد؟ چگونه وارثی هستیم که دانشجویی در زندان و دختر پزشکی در بازداشت گاه جان خود را از دست می دهد و هیچ کس جوابگو نیست؟ چگونه است که دم از آزادی بیان بزنیم و فریاد کننده که در بدترین حالت جاهل است فریادش در نطفه خفه شود. آقای کاندیدا عصر ارتباطات است و جریان اطلاعات چه بخواهید چه نخواهید خواهد آمد. جریان آزاد اطلاعات را مدعی هستیم اما حتی از فیش حقوقی یک مدیر که به تمام ملت مدیون است خبر نداریم. جریان آزاد اطلاعات را مدعی هستیم ولی دروغ می شنویم. جریان آزاد اطلاعات را مدعی هستیم ولی منابع خبری معلق و فیلتر شده و گزینشی فعالیت می کنند.
آقای کاندیدا! افتخار این ملت وحدت بوده است و همدلی. به وحدت و همدلی مدعی می شویم ولی وحدت را حزبی می کنیم و طیفی. به وحدت و ارتباط گسترده مدعی هستیم ولی هر مکانی که محل گرد هم آیی باشد در دنیای مجازی و حقیقی فیلتر گذاری می شود. صدای مخالف ساکت می شود و این حرکات عجولانه جلو جریان آزاد اطلاعات را نمی گیرد بلکه از حیثیت ایران در جهان می کاهد و حیثیت مردمی که اینگونه عملکرد را با سکوتشان پذیرفته اند. و رئیس جمهوری که راه این جریان را بر خود و از خود ببندد دیگر نمی تواند ادعا کند رئیس "جمهور" است بلکه تنها رئیس دولت است. چون از جمهور خبری ندارد مگر خبری که خود می خواهد و به جهور خبری نمی دهد مگر آنچه خود بخواهد. و این می شود که چون نمی شود جلو جریان اطلاعات را در عصر ارتباطات گرفت علامات سوال پراکنده می ماند و نتیجه گیری های تلخ.
آقای کاندیدا! دین کشور من دین الهی اسلام است و مسلمانم. روی اسلامش تاکید ندارم. روی الهی اش تکیه دارم که ادیان یهود و مسیحیت نیز الهی هستند. دین کشور من پیش از این نیز دین الهی زردشت بوده. مذهب مانی بوده که در آئین بی شباهت به اسلام نیست. ملت همیشه الهی بودند. آقای کاندیدا کدام مذهب الهی دروغ و ریا و فسق و فجور را نفی نمی کند؟ آیا می توانیم ادعای دین داشته باشیم ولی پر استفاده ترین ابزار دستمان دروغ و فریب باشد؟ آیا ریا و ریا کاری و تهمت که اسباب پایه های قدرت شده با هیچ دین الهی ای سازگار است؟ آقای کاندیدا چگونه می توانم پنهان شدن پشت مقدسات را تحمل کنم. روزی امام معصوم و روزی یک شهید و روزی هم خود خدا! آقای کاندیدا چگونه است که یک دروغ گو جاعل باید به قله برسد و وقتی که خدا آبرویش را برد بشنوم که آبرویش را با خدا معامله کرده؟ مگر چند خدا داریم که یکی ابزار است و دیگری علیم و سمیع و بصیر. چگونه سوء استفاده از امام زمان و امام علی و حضرت فاطمه و امام حسین را باید تحمل نمود؟ دروغگویی شهادتین بخواند و به دروغش ادامه دهد. از همه چیزش مایه بگذارد و حتی از قرآن. آقای کاندیدا فساد اخلاقی که دامن برخی آقایان را گرفت با کدام ارزش سازگار است؟ چرا این افراد فاسد مجازاتی ندارند ولی یه جوان در سر چهار راه داداگاهی نشده حکم مجازات را دارد و اجرا می شود؟ آقای کاندیدا با خرافه چه کنیم که رنگ مذهب و بهشت را به خود گرفته است. آقای کاندیدا آیا تهمت حرام خواری زدن به کسی و یا کسی را بی هیچ مدرکی شایسته اعدام دانستن مطابق با ادیان الهی است؟ آیا به تاراج رفتن بیت المال و بلوکه کردن صادرات و واردات در دست افرادی خاص کاری خدایی است؟ وقتی حضرت علی (ع) فرمود اگر در سرزمینی دیگر خلخال از پای زنی به زور بیرون بکشند و مسلمانی در این سرزمین از غصه جان دهد حق دارد، با این همه خلخال چه خواهیم کرد و چه جوابی داریم بدهیم؟
آقای کاندیدا! شما مفعت گرایید یا اخلاق گرا؟ من منفعت گرایی هستم با خط قرمز اخلاق. جایی که اخلاق بخواهد زیر پا رود منفعت مفهومی ندارد برایم. حال بگویید در سیاست خارجی منفعت گرا هستیم یا اخلاق گرا؟ اگر منفعت گرا هستیم پس روابط تیره و تار با هر کشور پیشرفته و تحریم ها و محدودیت ها چیست؟ و اگر اخلاق گرا هستیم، حامی فرستادن به سودان و اعلام حمایت از آن فرد معلوم الحال در کجا جای دارد؟ چرا کشورهای دوست در بهترین حالت پادشاهی و در اکثریت حالات دیکتاتوری هستند؟ اگر منافع مسلمین حاکم است پس اقدامات نسنجیده ای که بیشتر امنیت فلسطینیان را به خطر می اندازد و هیچ اثر دیگری ندارد حکمش چیست؟ آقای کاندیدا آئینی که پس از 1500 سال مردم کشورش را به پختگی نرساند یک جای کارش می لنگد. و اگر به پختگی رسانده، مفهوم طرح گشت ارشاد (!) با آن هیبت رعب انگیزش دارای یک علامت سوال بزرگ است. اگر این کار دینی و اخلاقی است، چرا همیشه نیست و این روزها هم نیست؟
آقای کاندیدا! داعیه عدل داریم. من نمی پرسم که حکم جاعل اسناد چیست. می پرسم تکلیف بزرگترین جاعل کشور که شهادتین گفت و در صحن علنی مجلس دروغ گفت چیست؟ چرا آزاد است؟ من نمی پرسم تکلیف دختر جوانی که به همراه نامزدش تنها به جرم شک مسئول ارشاد بازداشت شد و در بازداشت گاه جان سپرد چه شد. چون کسی نبود و نیست که پاسخ دهد. من می پرسم تکلیف سرداری که در همین تیم امنیت بود و با شش زن با آن وضع فجیع دستگیر شد چه شد؟ چه خبر از آن مرد؟ تکلیف آن مسئول ستادی و فساد اخلاقی اش در قزوین چه شد؟ من از مشت و لگد خوردن خانم خبرنگاری به جرم کوتاه بودن مانتو اش به حد چهار انگشت باز نمی پرسم. از عاقبت و سرنوشت آقای گلستانی می پرسم که فیلم لو رفته اش خوراک اینترنتی شد که دوستان فرهنگ دوست در بین آن ها دنبال سایت های ضد فرهنگ می گردند. فیلمی که همه را به چندش وا داشت. چه خبر از ایشان؟ آقای کاندیدا مردم اخلاق ندیدند که اخلاق داشته باشند. عدالت ندیدند که صالح باشند.
آقای کاندیدا! امنیت یک مساله حیاتی است. آیا چیزی بد تر از این هم برای امنیت یک کشور وجود دارد که پلیسش دلهره در دل شهروندش داشته باشد و حس ناامنی؟ به جای این که دوست باشد، دنبال بهانه باشد به اسم ارشاد و اسلام؟!!! پلیسی که حاضر است امنیت روحی مردم به خطر بیفتد تا امنیت ظاهری دلخواه خودش حاکم شود. پلیسی که سردارش آنچان می شود و هر کس کوچکترین ایرادی به این طرح ملی (!) وارد کرد سرنگون شد به جز شما کاندیدای عزیز.
آقای کاندیدا! مردم کشور سیاست زده شده اند چرا که فرهنگ و ورزش و نان شبشان هم سیاسی است. آیا قداست فرهنگ و ورزش، مدیریت سیاسی را بر می تابد؟ آیا مردم حق ندارند نخواهند نشاطشان را مداخله سیاسی خراب کند؟
آقای کاندیدا! چشم. این ها فرع است. چیزی نمی گویم. به اصلی می رسم که جلو چشمانم هست. کودکانی که بار نان آوری را بر دوش می کشند. تورم بالا و عدم رشد اقتصاد و مشکلات معیشتی. جایی که کراک از گوشت ارزان تر است و تهیه مواد مخدر راحت تر. جایی که فقر فحشا می آورد و فساد. من این افراد را دیدم. شما هم دیدید؟ در سال هایی که بیشترین درآمد نفتی را داشتیم و بیشترین تورم. بیشترین واردات و کمترین تولید و بیشترین ادعا. بیشترین فشار اقتصادی و رشد بیشتر از حد فقر. آیا پیامبر اسلام نگفت که فقر کفر می آورد؟ تعجبی دارد که در کشوری که اخلاقش به نوعی به باد رفته و عدالتش به نوعی دیگر، فقرش که باشد دیگر برکتی نباشد که نباشد؟ آیا کاخ نشینان کوخ نشینان را می بیننند و سکوت می کنند؟ کودکی که برای خرج خانواده کار کند. کودکی که دچار بزه ناخواسته شود و مردم به جای این که دستش را بگیرند به یکباره متوجه حضورش شده و جریمه اش را از جیب خالی اش می خواهند. در کشوری که کار کودک زیر 15 سال ممنوع است. آقای کاندیدا آیا حاضرید قدمی بزنید در کوچه پس کوچه های شهر، بی آنکه کسی بشناسدتان؟ آیا من رئیس جمهور حق دارم ادعا کنم وقتی که آینده ساز کشورم در زندان است یا در خیابان مشغول کار؟ خدمت رسانی را نمی خواهیم. حق مردم را بدهید که اگر این گونه نشود قصور در خدمت نیست، حق خوری است.
آقا کاندیدا! تا کی مدیریت صدقه ای و سر زدن های عوام فریبانه و طرح های کوتاه مدت؟ پس کی نوبت تقسیم عادلانه امکانات می رسد. آقای کاندیدا فقر نامبارک است و فقیر هم باعث برکت نیست نباید بتوانیم فقر و فساد را ببینیم. آقای کاندیدا خواهشا خودتان باشید و پشت اسمی پنهان نشوید.
آقای کاندیدا اگر مرد میدان هستید بسم الله. و گرنه که آهی است که می ماند از این که باز هم این بار روی زمین ماند و شما نماندید و رفتید.
و من الله التوفیق
علیرضا کریمی
۱۰ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ هجری شمسی
***
پ.ن : این پست خیلی طولانی بود و طبیعتا شانس کامل خوانده شدن را از دست می دهد. ولی چاره ای نبود و می توانم تنها به کامل خوانده شدنش امید داشته باشم.